جدول جو
جدول جو

معنی دائره گرد - جستجوی لغت در جدول جو

دائره گرد
(ءِ رَ / رِ یِ گِ)
دایره که کاملاً مدور باشد، آفتاب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کاسب و پیشه ور که در کوچه و خیابان گردش کند و کالای خود را به فروش برساند
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ رَ / رِ)
همانند دائره. بشکل دایره. گرد چون دایره:
تا چو جعد صنمان دائره گون باشدجیم
تا چو پشت شمنان پشت به خم باشد دال.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(ءِ رَ / رِ یِ عَ)
دائرۀ عظیمه ای که بدو قطب منطقه و بجزئی از معدل بگذرد. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: هی عظیمه تمر بقطبی المنطقه و بجزء ما من المعدل او بکوکب ما. و تسمی ایضاً بدائرهالمیل الثانی لان المیل الثانی انما یعرف بها. اعلم ان هذه الدوائرمنها ما هی متحده بالشخص، و هی المعدل و المنطقه و الماره بالاقطاب و منها ما هی متحده بالنوع و هی دائرهالمیل و العرض و منها ما لا یتغیر فی کل بقعه و هی الافق وسطالسماء و اول السموات. و منها مایتغیر آناً فآناً کدائرهالارتفاع و وسط سماءالرؤیه و بعضها مفصلا مذکوره فی موضعها. و نیز رجوع به دایرۀ عظیمه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ گُ دَ / دِ)
سیار. متحرک. (یادداشت مؤلف). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره، (اصطلاح عامیانه) طواف. دستفروش. (یادداشت مؤلف). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبۀ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد، آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دائره گام
تصویر دائره گام
در انگلیسی فراوند گام چرخدنده ها
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است گذر گرد خیابانگرد ولگرد کسی که در کوچه و خیابانها حرکت کند و اجناس مستعمل را خرید و فروش نماید
فرهنگ لغت هوشیار
طواف، غربتی
فرهنگ واژه مترادف متضاد