دائرۀ عظیمه ای که بدو قطب منطقه و بجزئی از معدل بگذرد. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: هی عظیمه تمر بقطبی المنطقه و بجزء ما من المعدل او بکوکب ما. و تسمی ایضاً بدائرهالمیل الثانی لان المیل الثانی انما یعرف بها. اعلم ان هذه الدوائرمنها ما هی متحده بالشخص، و هی المعدل و المنطقه و الماره بالاقطاب و منها ما هی متحده بالنوع و هی دائرهالمیل و العرض و منها ما لا یتغیر فی کل بقعه و هی الافق وسطالسماء و اول السموات. و منها مایتغیر آناً فآناً کدائرهالارتفاع و وسط سماءالرؤیه و بعضها مفصلا مذکوره فی موضعها. و نیز رجوع به دایرۀ عظیمه شود
دائرۀ عظیمه ای که بدو قطب منطقه و بجزئی از معدل بگذرد. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: هی عظیمه تمر بقطبی المنطقه و بجزء ما من المعدل او بکوکب ما. و تسمی ایضاً بدائرهالمیل الثانی لان المیل الثانی انما یعرف بها. اعلم ان هذه الدوائرمنها ما هی متحده بالشخص، و هی المعدل و المنطقه و الماره بالاقطاب و منها ما هی متحده بالنوع و هی دائرهالمیل و العرض و منها ما لا یتغیر فی کل بقعه و هی الافق وسطالسماء و اول السموات. و منها مایتغیر آناً فآناً کدائرهالارتفاع و وسط سماءالرؤیه و بعضها مفصلا مذکوره فی موضعها. و نیز رجوع به دایرۀ عظیمه شود
سیار. متحرک. (یادداشت مؤلف). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره، (اصطلاح عامیانه) طواف. دستفروش. (یادداشت مؤلف). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبۀ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد، آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف)
سیار. متحرک. (یادداشت مؤلف). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره، (اصطلاح عامیانه) طواف. دستفروش. (یادداشت مؤلف). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبۀ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد، آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف)